shape
shape

جزییات مقاله

اصطلاحات بومی در مکالمات کاری (Business Idioms) | آموزش کاربردی با مثال

اصطلاحات بومی در مکالمات کاری (Business Idioms) | آموزش کاربردی با مثال

اصطلاحات بومی (Idioms) در مکالمات کاری

یکی از ویژگی‌های زبان انگلیسی حرفه‌ای، استفاده از اصطلاحات بومی یا idioms است. این اصطلاحات به انگلیسی روزمره جان می‌دهند و در مکالمات کاری، جلسات، ایمیل‌های تجاری، و مصاحبه‌های شغلی به کار می‌روند.

در این مقاله، با رایج‌ترین idiomهای تجاری آشنا می‌شوید که برای ارتقای مهارت‌های ارتباطی در محیط‌های کاری ضروری‌اند.


چرا باید Business Idioms را یاد بگیریم؟

  • حرفه‌ای‌تر صحبت می‌کنید

  • طبیعی‌تر و روان‌تر به‌نظر می‌رسید

  • درک بهتری از انگلیسی بومی پیدا می‌کنید

  • در مصاحبه شغلی و جلسات اعتماد به نفس بیشتری دارید


اصطلاحات پرکاربرد در محیط‌های کاری

1. Think outside the box

معنی: خلاقانه فکر کردن

مثال:
We need to think outside the box to solve this issue.
برای حل این مشکل باید خلاقانه فکر کنیم.


2. Back to the drawing board

معنی: بازگشت به مرحله برنامه‌ریزی (شروع دوباره)

مثال:
The client rejected our idea. It’s back to the drawing board.
مشتری ایده‌مان را رد کرد. باید از اول شروع کنیم.


3. Touch base (with someone)

معنی: تماس یا هماهنگی مختصر داشتن

مثال:
I’ll touch base with you next week about the proposal.
هفته آینده در مورد پیشنهاد تماس می‌گیرم.


4. Get the ball rolling

معنی: شروع کردن یک پروژه یا فرآیند

مثال:
Let’s get the ball rolling on this new campaign.
بیایید این کمپین جدید را شروع کنیم.


5. In the loop / Out of the loop

معنی: در جریان بودن / از جریان خارج بودن

مثال:
Please keep me in the loop regarding any updates.
لطفاً من را در جریان به‌روزرسانی‌ها قرار بده.


6. On the same page

معنی: هم‌نظر بودن، تفاهم داشتن

مثال:
Before we proceed, I want to make sure we’re on the same page.
قبل از ادامه می‌خوام مطمئن شم که هم‌نظر هستیم.


7. Call the shots

معنی: تصمیم‌گیرنده اصلی بودن

مثال:
In this company, the CEO calls the shots.
در این شرکت، مدیرعامل تصمیم نهایی را می‌گیرد.


8. Hit the ground running

معنی: با قدرت شروع کردن بدون اتلاف وقت

مثال:
We need someone who can hit the ground running on day one.
کسی رو می‌خوایم که از روز اول بدون وقفه شروع به کار کنه.


9. Get down to business

معنی: رفتن سر اصل مطلب یا کار

مثال:
Enough small talk. Let’s get down to business.
کافی‌ست گپ بزنیم، بیایید بریم سر اصل مطلب.


10. Raise the bar

معنی: استاندارد را بالا بردن

مثال:
This new product really raises the bar for our competitors.
این محصول جدید واقعاً سطح رقبا را بالا برده است.


جدول اصطلاحات و معانی

اصطلاح (Idiom)معنی فارسی
Think outside the boxخلاقانه فکر کردن
Back to the drawing boardشروع دوباره
Touch baseتماس مختصر / هماهنگی کوتاه
Get the ball rollingشروع یک پروژه
In the loop / Out of the loopدر جریان / خارج از جریان
On the same pageهم‌نظر بودن
Call the shotsتصمیم‌گیرنده بودن
Hit the ground runningبا قدرت شروع کردن
Get down to businessرفتن سر اصل کار
Raise the barبالا بردن استاندارد